loading...
پایگاه مقاومت بسیج شهید جعفری حوزه 263 ثارالله
پیام خادم سایبری


پیام خاد
م سایبری: همسنگر گرامی لطفا تحت هیچ شرایطی از ظاهر سایت کپی برداری نفرمایید. اینکار به دلیل سواستفاده های فراوان و بروز مشکلات عدیده برای سایت، شرعاً حرام می باشد


از اصول اولیه جنگ نرم در فضای مجازی , حفظ حقوق کپی رایت همسنگران است.

از انتشار نظرات متفرقه که به صورت رگباری ارسال می شوند معذوریم

با تشکر از الطاف شما, برای شادی قلب نازنین اقا امام زمان صلوات

آخرین ارسال های انجمن
خادم سایبری بازدید : 113 یکشنبه 16 شهریور 1393 نظرات (0)

 

بسم الله الرحمن الرحيم

سالروز ولادت امام رضا (ع)

http://8pic.ir/images/acm6tcpu8za8ebf21gj8.jpg

http://8pic.ir/images/r5ra91f0ybwlq6jm0zto.jpg

سلام بر تو اى امام هشتم، اى فرزند پيامبر و على، اى پاره تن فاطمه اى جگر گوشه حضرت موسى بن جعفر، و اى امامى كه هر لحظه دل هاى ما به شوق ديدار حرم مطهّرت مى تپد، سلام بر تو اى على بن موسى الرضا، و سلام بر پدارن بزرگوارت و فرزندان پاك و معصومت.
فرارسيدن يازدهم ذى القعده سالروز ولادت هشتمين امام معصوم، خورشيد فروزان خراسان، مايه بركت و افتخار كشور ايران، محبوب دلهاى شيعيان، حضرت ابى الحسن على بن موسى الرضا عليه السلام را به همه مسلمانان جهان بالأخصّ شيعيان تبريك مى گوييم. و ذيلا خلاصه اى در شرح زندگانى آن حضرت مى آوريم.

ولادت:

حضرت امام رضا عليه السلام شب جمعه يازدهم ذى القعده در سال 148 هجرى در مدينه طيّبه به دنيا آمد، پدر بزرگوار آن حضرت امام هفتم موسى بن جعفر عليه السلام بود و مادر آن حضرت خانمى بود به نام امّ البنين يا تكتم يا نجمه كه هر سه اسم در تاريخ آمده است.
اين بانوى بزرگوار زنى با فضيلت بود كه خدا او را شايسته همسرى حضرت امام موسى بن جعفر عليه السلام و مادرى امام رضا عليه السلام قرار داده بود.
مرحوم علاّمه مجلسى رحمه الله در جلد 49/7 بحار الانوار نقل مى كند كه نجمه مادر حضرت رضا عليه السلام كنيزى بود كه حميده مادر حضرت موسى بن جعفر عليه السلام او را خريد، حميده مى گويد: حضرت رسول الله (صلى الله عليه وآله) را در خواب ديدم كه به من فرمود: اى حميده، اين نجمه براى فرزند تو موسى است، كه به زودى بهترين اهل زمين از او به دنيا خواهد آمد، پس من نجمه را به موسى بن جعفر بخشيدم، وقتى كه رضا به دنيا آمد نجمه را طاهره نام نهاد، و اين خانم بزرگوار اسامى مختلفى داشت كه از آنهاست: نجمه، سكن، سمان و تكتم.
مرحوم مجلسى نقل مى كند كه حضرت رضا عليه السلام در دوران شيرخوارگى كودكى درشت بود، و از اين جهت زياد شير مى خورد، حضرت نجمه گفت: براى شير دادن به اين بچه مرضعه اى بگيريد تا به من كمك كند، از او پرسيدند: آيا شير تو كم شده؟ گفت: نه لكن من ذكر و نماز و تسبيحى داشتم كه از زمان تولّد اين كودك كمتر مى توانم به آنها برسم.
مرحوم مجلسى در مجلّد 49/9 بحار الانوار نقل مى كند از خانمى كه مى گويد: شنيدم از نجمه كه مى فرمود: وقتى به فرزندم على باردار شدم سنگينى حمل را احساس نمى كردم، و وقتى در خواب بودم از داخل شكم خود صداى تسبيح و تهليل و تمجيد خداوند را مى شنيدم، و اين باعث خوف و هراس من شده بود، وقتى كه بيدار مى شدم صدايى نمى شنيدم، زمانى كه رضا به دنيا آمد دست خود را بر زمين گذاشت و سر به اسمان بلند كرد، و لبهاى مبارك خود را حركت مى داد، گويا حرف مى زد، در اين هنگام پدر او موسى بن جعفر (عليه السلام) بر من وارد شد و فرمود: مبارك باد بر تو اى نجمه لطف و كرامت پروردگارت، و سپس فرزندم على را در پارچه اى سفيد پوشاند و در گوش راست او اذان، و در گوش چپ او اقامه گفت، پس از آن آب فرات خواست و كام او را با آب فرات باز كرد و بعد او را به من برگرداند و فرمود: او را بگير كه او بقّية الله در زمين خدا است.

اسامى و القاب

نام آن حضرت «على» بود كه اين نام در ميان دودمان رسول خدا محبوب ترين نام بود، و نشانه آن ناميدن حضرت امام حسين عليه السلام چند تن از فرزندان خويش را به اين نام است.
كنيه آن حضرت أبوالحسن، و أبوعلى بود.
بعض القاب آن بزرگوار عبارت است از: سراج الله، نور الهدى، قرّة عين المؤمنين، رضا، رضىّ، فاضل، صابر، وفىّ، صديق. كه معانى اين القاب عبارت است از: چراغ پروردگار، نور هدايت و راهنمايى، نور چشم مؤمنان، راضى به رضاى خداوند، بخشنده، بردبار، با وفا، دوست. و همچنين پيامبر خدا(ص) او را عالِم آل محمّد(ص) ناميد.

فضائل و مناقب امام رضا(عليه السلام)

الف: محروم مجلسى از كتاب عيون اخبار الرضا(عليه السلام) نوشته مرحوم صدوق نقل مى كند كه: حضرت رضا عليه السلام هميشه تابستان ها بر روى حصير مى نشست، و زمستان بر روى پلاس «گليم» و لباس تن آن حضرت لباس درشت و نا مرغوب بود، مگر زمانى كه با مردم ملاقات داشت كه در آن هنگام با لباس مرغوب نزد آنان مى آمد. (بحار الانوار 49 / 89)
ب: و هم ايشان نقل مى كند از شخصى به نام ابراهيم بن عبّاس كه مى گويد: هرگز نديدم از امام رضا عليه السلام چيزى را بپرسند كه آن حضرت نداند، و عالم تر از او نسبت به زمان خودش نديدم، و مأمون همواره آن حضرت را با سؤال هاى مختلف امتحان مى كرد و آن بزرگوار جواب مى فرمود، در عين اينكه جوابهاى آن حضرت برگرفته از قرآن بود، قرآن را در هر سه روز يك بار ختم مى كرد، و مى فرمود: اگر بخواهم كمتر از سه روز يك ختم قرآن بخوانم مى توانم. لكن به هيچ آيه اى مرور نمى كنم مگر آنكه در آن فكر مى كنم و اينكه چه وقت و درباره چه چيز نازل شده است. لذا قرآن را در سه روز ختم مى كنم. (بحار الانوار 49 / 90)
و در همين كتاب از شخص فوق الذكر نقل فرموده كه: هرگز نديدم حضرت رضا عليه السلام كسى را با سخن خويش بيازارد و نديدم هرگز سخن كسى را قطع كند، ومى گذاشت تا حرف او تمام شود، هرگز حاجت كسى را در صورتى كه قدرت برآوردن آن را داشت رد نمى كرد، هرگز نزد كسى پاى خود را دراز نمى كرد، و تكيه هم نمى زد، و هرگز نديدم سخن درشتى به خادمان خود بگويد، هرگز نديدم كه آب دهان بر زمين بياندازد. و همين طور نديدم كه با صداى قهقهه بخندد بلكه تبسم مى كرد.
زمانى كه به اندرون خانه مى رفت و سفره مى انداختند تمام خدمتگزاران حتى دربان را بر آن مى نشانيد. آن حضرت شبها را بيشتر بيدار بود و كمتر مى خوابيد. بيشتر شبها را تا صبح بيدار بود، روزه بسيار مى گرفت، هرگز سه روز روزه در ماه از آن حضرت ترك نمى شد، آن حضرت در پنهانى نيكى و تصدق بر فقرا بسيار داشت، و بيشتر آن در شبهاى تاريك بود، بنابر اين هر كس ادّعا كند كه مانند او را در فضل ديده است او را راستگو مپنداريد.
ج، و مرحوم كلينى در كافى 4 / 23 نقل مى كند كه شخصى از اهل بلخ كه در سفر حضرت رضا (عليه السلام) از مدينه به خراسان همراه آن بزرگوار بوده مى گويد: روزى در بين راه سفره غذا گستردند، آن بزرگوار تمام خادمان و غلامان از سفيد و سياه را بر سر سفره جمع كرد، من گفتم: فداى شما شوم، بهتر بود كه براى اينان سفره اى جداگانه مى انداختند! آن حضرت فرمود: تند مرو، همانا خداى ما يكى است، مادر و پدر همه يكى است، و پاداش به اعمال است.
د: و نيز مرحوم كلينى در كافى 6 / 283 نقل فرموده است از شخصى كه: شبى فردى بر آن حضرت ميهمان شد، آن بزرگوار و ميهمان نشسته بودند و صحبت مى كردند، در اين حال چراغ خراب شد، آن شخص خواست چراغ را اصلاح كند، آن بزرگوار نگذاشتند و خود اقدام به اصلاح چراغ فرمودند و گفتند: ما خانواده اى هستيم كه مهمان را به كار نمى گيريم.

ولايت عهدى امام رضا (عليه السلام)

پس از آنكه حضرت موسى بن جعفر عليه السلام به وسيله هارون الرشيد لعنة الله عليه به شهادت رسيد، حضرت امام رضا عليه السلام به امامت رسيدند، مقدارى از دوران امامت آن بزرگوار در خلافت هارون، و مقدارى در حدود چهارسال در خلافت امين، و مدّت بيست سال در زمان خلافت مأمون بود.
در زمان هارون و بلا فاصله پس از شهادت حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) بعض افراد به هارون توصيه مى كردند كه حضرت را به شهادت برساند، مرحوم مجلسى نقل مى كند كه شخصى از بنى العباس به نام عيسى بن جعفر به هارون گفت: سوگندى را كه درباره آل ابى طالب يادكردى به يادآور كه گفتى: اگر كسى بعد از موسى بن جعفر ادعاى امامت كند گردن او را مى زنم، و الآن على بن موسى ادعاى امامت دارد و مردم نيز همان اعتقادى كه به پدر او داشتند به او هم دارند، هارون الرشيد نگاهى غضب آلود به او كرد و گفت: واى بر تو آيا مى خواهى من همه آل ابى طالب را بكشم؟ راوى خبر كه اين قضيه را خود ديده بود مى گويد: به آن حضرت داستان را گفتم، آن حضرت فرمود: قسم به خداى كه آنها چنين قدرتى ندارند و هيچ كارى نمى توانند بكنند.
دوستتان آن حضرت هم از همان ابتدا بر جان آن بزرگوار مى ترسيدند، لكن آن حضرت مى فرمود: اينان نمى توانند كارى انجام دهند.
تا آنكه در زمان خلافت مأمون قضيه ولايت عهدى پيش آمد، و علّت عمده آن ترس مأمون از نفوذ معنوى حضرت امام رضا عليه السلام در ميان مردم بود، و شايد همانطور كه از بعض تواريخ نيز مهشود است مأمون نسبت به مقام واقعى امام رضا عليه السلام واقف بود و از اين جهت در ابتدا ميل آن را نداشت كه آسيبى به آن بزرگوار برساند، لكن بعد از آنكه ديد حتّى با ولايت عهدى آن حضرت نيز گرايش مردم به آل پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) كم نشد، و همينطور نفرت آنان از خاندان بنى العباس بيشتر مى شد ديگر تحمّل نكرد و آن حضرت را به شهادت رسانيد.
بنابر اين آن حضرت را از مدينه به خراسان آورد و آن بزرگوار نيز مى دانست كه اين سفرى است كه برگشتى در آن نيست، لذا به اهل بيت خود امر فرمود كه بر او نوحه كنند.
راهى كه مأمون براى حركت آن حضرت انتخاب كرده بود راهى بود كه امام رضا عليه السلام بر خورد كمترى با شيعيان و شهرهايى كه عاشقان اهل بيت پيامبر در آنها سكونت دارند داشته باشد، امّا در عين حال آنچه از اين سفر تاريخى باقى ماند جلوه هاى عشق مردم به خاندان پيامبر بود كه از طرفى ارادت مردم را به حق و حقيقت آشكار مى كرد، و از طرف ديگر زنگ خطرى براى عباسيان و در رأس نان مأمون بود كه براى مردم فريبى و مهار كردن حركت هاى شيعى مى خواست با ولايتعهدى حضرت رضا (عليه السلام) علويان و در كلّ شيعيان را خلع سلاح كند.
نمونه بارز اين ارادت و عشق و علاقه در نيشابور تجلّى كرد كه مورّخان نوشته اند عدّه بيشمارى براى نوشتن حديث از آن حضرت خواستند كه حديثى بفرمايند، و آن بزرگوار حديث سلسلة الذهب را كه مضمون آن توحيد يعنى دعوت تمامى انبياء از آدم تا خاتم است فرمودند، و سپس آن را ختم به ولايت و امامت كردند. با لفظ «وأنا من شروطها» و ترجمه اين حديث شريف چنين است كه حضرت رضا عليه از پدرش از پدرانش تا رسول خدا و رسول خدا از ملائكه مقرّب پروردگار و آنها از خداوند نقل مى كنند كه خداوند فرمود: كلمه لا اله الله قلعه من است و هر كس وارد قلعه من شود از عذاب من در امان خواهد بود. كه مراد از اين حديث اقرار و ايمان و اعتراف به توحيد و يگانگى خداوند است. سپس مقدارى كه كجاوه آن حضرت حركت كرد دوباره فرمودند: البته شرط دارد، و من از شروط آن هستم، كه مراد امامت است.
به هر حال قصد مأمون هر چه بود ولايتعهدى خلافت را بر امام عليه السلام تحميل كرد، و آن بزرگوار بدون آنكه مايل باشند از روى اجبار پذيرفتند.
در اينجا براى آنكه از خود چيزى نگوييم و با استدلال به روايات مطلب را روشن نماييم به ترجمه يك حديث كه مرحوم مجلسى(رحمه الله) از كتاب عيون اخبار الرضا نوشته مرحوم صدوق آن را نقل كرده است اكتفا مى كنيم:
مرحوم علاّمه مجلسى در جلد 49، صفحه 128، حديث شماره 3، نقل مى كند از ابى الصلت هروى كه گفت: مأمون به امام رضا عليه السلام گفت: اى فرزند پيامبر من فضل و علم و زهد و پرهيزكارى و عبادت تو را مى شناسم، و شما را احقّ به خلافت از خود مى دانم.
حضرت امام رضا عليه السلام فرمود: من به بندگى خداوند افتخار مى كنم، و به وسيله زهد در دنيا اميدوارم از شرّ دنيا در امان بمانم و با پرهيز از محرّمات اميد رسيدن به غنيمت هاى الهى را دارم، و با تواضع در دنيا اميد دارم كه نزد خدا بلند مرتبه باشم.
مأمون گفت: من اينطور صلاح ديدم كه خود را از خلافت عزل كنم، و با شما به عنوان خليفه بيعت كنم. حضرت رضا (عليه السلام) فرمود: اگر اين خلافت از آن توست و خداوند آن را براى تو قراداده است، جائز نيست كه لباسى را كه خداوند بر تو پوشانيده از تن بيرون كنى و به ديگرى بدهى، و اگر خلافت از آن تو نيست جايز نيست كه چيزى را كه مال تو نيست به من بدهى.
مأمون گفت: اى فرزند پيامبر ناچار بايد قبول كنى، حضرت فرمود: با اختيار خود هرگز چنين كارى نخواهم كرد، مدّت مديدى مأمون كوشش كرد تا آنكه به هر حال از قبول آن حضرت مأيوس شد.
مأمون چون چنين ديد گفت: حال كه خلافت را نمى پذيرى ولايت عهد را قبول كن تا آنكه خلافت بعد از من از آن تو باشد.
در اينجا حضرت رضا (عليه السلام) فرمود: قسم به خدا پدرم از پدرانش، از امير مؤمنان (عليه السلام) از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) به من خبرداده است كه من قبل از تو از دنيا مى روم در حالى كه مرا به وسيله سمّ به شهادت مى رسانند، ملائكه آسمان و زمين بر من مى گريند و در سرزمين غربت كنار قبر هارون دفن مى شوم.
در اينجا مأمون گريه كرد و گفت:
اى فرزند پيامبر چه كسى تو را مى كشد، و يا جرأت بى ادبى به شما را دارد در حالى كه من زنده ام، حضرت فرمود: اگر بنا بود بگويم مى گفتم كه چه كسى مرا مى كشد.
مأمون گفت: يابن رسول الله شما قصد آن دارى كه شانه از زير بار خالى كنى و اين امر را از خود دفع كنى تا مردم تو را فردى زاهد و بريده از دنيا بدانند.
حضرت امام رضا عليه السلام فرمود: قسم به خداوند از روزى كه خداى مرا آفريد دروغ نگفته ام، و زهد در دنيا را وسيله اى براى دستيابى به دنيا قرار نداده ام، و من مى دانم تو به دنبال چه هستى! مأمون گفت: دنبال چه هستم؟ حضرت فرمود: براى آنكه بگويم امان مى دهى؟ مأمون گفت: تو را امان دادم.
حضرت امام رضا عليه السلام فرمود: قصد تو آن است كه مردم بگويند: على بن موسى زاهد در دنيا نبود، بلكه اين دنيا بود كه به او روى آور نشده بود، آيا نمى بينيد چگونه ولايتعهدى را به طمع خلافت قبول كرد!
در اينجا مأمون غضبناك شد و گفت: تو هميشه در برخوردهايت مرا مى آزارى، و علّت آن اين است كه از سطوت و قدرت من احساس امنيت مى كنى، قسم به خدا اگر قبول كنى ولايتعهد را و گرنه تو را مجبور مى كنم، اگر انجام ندادى تو را مى كشم.
در اينجا حضرت امام رضا (عليه السلام) فرمود: خداوند مرا نهى كرده است كه با دست خود خويشتن را به هلاكت بياندازم، اگر چنين است مى پذيرم، لكن به شرط آنكه در امور عزل و نصب و امور ديگر هيچ دخالتى نكنم و فقط طرف مشورت باشم. (بحار الانوار، ج49، ص128)
به اين ترتيب در سال 201 در ماه رمضان حضرت به ولايتعهدى مأمون منصوب شد.
از اين روايت تمام فلسفه و علّت پيشنهاد مأمون براى ولايتعهدى و همنيطور علّت قبول آن حضرت مشخص مى شود، البته بحث در اين باره به قدرى گسترده است كه ما فقط به اندازه گنجايش يك مقاله به آوردن مطالب اكتفا كرديم.

شهادت حضرت رضا عليه السلام

علّت شهادت حضرت رضا عليه السلام در يك كلمه ترس مأمون و عباسيان از نفوذ معنوى آن حضرت در بين مردم بود، وقتى كه مأمون با ولايتعهدى نتوانست آن امام بزرگوار را آنطور كه بايد و شايد كنترل كند، از راه هاى مختلف براى شكستن مقام آن بزرگوار در بين مردم وارد شد، و در همه آنها خود شكست خورد و به مقصود خويش نرسيد، به عنوان مثال افراد و سران مذاهب را جمع مى كرد كه با حضرت بحث كنند، و آن بزرگوار را در بين مردم خفيف كنند كه حضرت امام رضا عليه السلام همه آنها را مجاب مى فرمود، و مشروح اين مناظرات در كتاب پر ارزش عيون اخبار الرضا (عليه السلام) آمده است.
از طرف ديگر اقبال مردم به حضرت رضا عليه السلام حسادت مأمون را برمى انگيخت، كه نمونه اين اقبال و ارادت شركت جمعيت بسيار در نماز عيد آن حضرت است كه مأمون در بين راه آن بزرگوار را برگرداند و نگذاشت كه آن امام بلند مرتبه نماز را اقامه كند. و از جانب ديگر سعايت شديد عباسيان و اطرافيان مأمون، او را واداشت كه حضرت را مسموم نموده و به شهادت برساند.
در روايتى مرحوم مجلسى در جلد 49، صفحه 301 بحار الانوار نقل مى كند كه أباصلت هروى خادم امام رضا عليه السلام مى گويد: امام به من فرمود: فردا من بر اين شخص فاجر (مأمون) وارد مى شوم، اگر بيرون آمدم و سرم باز بود با من صحبت كن، جواب تو را مى گويم، و اگر سر خود را پوشانده بودم با من صحبت نكن.
أباصلت مى گويد: فرداى آن روز فرستاده مأمون آمد و گفت: مأمون شما را طلبيده، امام عليه السلام حركت كرد و من نيز با او بودم، وارد بر مأمون شديم نزد او ظرفى از ميوه بود كه روى ان انگور بود، و در دست مأمون خوشه انگورى بود كه مقدارى از آن را خورده بود، وقتى حضرت را ديد از جاى برخاست با آن حضرت ديده بوسى كرد و سپس نشست و گفت: اى پسر پيامبر انگورى بهتر از اين نديده ام.
حضرت رضا عليه السلام فرمود: چه بسا انگور بهشت بهتر از اين انگور باشد. مأمون گفت: از اين انگور بخور. حضرت رضا عليه السلام فرمود: مرا از اين كار معاف دار، مأمون گفت: چرا نمى خورى، نكند به ما بدگمانى. سپس خود مأمون از انگور خورد و بعد به حضرت رضا عليه السلام داد و آن حضرت سه دانه انگور خورد و خوشه را انداخت و سپس از جاى برخاست، مأمون گفت: كجا مى روى؟ حضرت فرمود به همانجا كه مرا فرستادى. و بعد أباصلت داستان آمدن حضرت جوادعليه السلام و شهادت امام و تدفين آن بزرگوار را مفصّلا نقل مى كند كه اين مقاله گنجايش كامل آن را ندارد.
خداوند متعال ما را از شيعيان آن بزرگوار قرار دهد.
در پايان به يكى از كراماتى كه از قبر مقدّس آن حضرت ظاهر شده اشاره مى كنيم، گرچه هر ماه و هر سال كرامات فراوانى از قبر مقدّس آن بزرگوار نقل مى كنند كه قابل احصاء نيست، لكن براى رعايت اختصار به يكى از آنها اكتفا مى كنيم.
مرحوم صدوق در كتاب عيون اخبار الرضا 2/283 نقل مى كند از شخصى به نام ابوالنصر المؤذن النيشابورى كه گفت ناراحتى شديدى در زبانم پيدا شد به طورى كه زبانم سنگين شد و قادر بر حرف زدن نبودم، به قلبم خطور كرد كه حضرت رضا عليه السلام را زيارت كنم و نزد او دعا كنم و او را شفيع خود نزد پروردگار قرار دهم تا آنكه مرا عافيت عنايت كند و زبانم باز شود سوار بر مركبى شدم و به مشهد حضرت رضا عليه السلام رفتم و بالاى سر آن حضرت دو ركعت نماز خواندم و سجده كردم، و در حال سجده تضرّع و دعا مى كردم و حاجت خود را مى خواستم تا آنكه به خواب رفتم.
در خواب ديدم مثل آنكه قبر مطهّر شكافته شد و شخصى گندمگون از قبر بيرون آمد و به من نزديك شد و فرمود: اى ابانصر بگو: لا اله إلاّ الله، به او اشاره كردم كه چگونه بگويم در حالى كه زبانم بسته است، پس بر من فرياد زد كه آيا منكر قدرت خداوند هستى؟ بگو: لا إله إلاّ الله، او مى گويد در اين حال زبانم باز شد و كلمه طيّبيه لا إله إلاّ الله را بر زبان جارى كردم و زبانم باز شد و بعداً هرگز به آن مرض دچار نشدم.
بار ديگر ولادت با سعادت حضرت امام على بن موسى الرضا (عليه السلام) را به همه شيعيان تبريك عرض نموده و اميدواريم در دنيا و آخرت از بركات وجود امامان معصوم بهره مند باشيم.
والسلام

 


http://8pic.ir/images/t95gxbq5sflqati7xc0v.jpg

 

کارت پستال امام رضا

کارت پستال امام رضا

کارت پستال امام رضا

 

بر روی رضـا شمـس امامت صلـوات

بر شافع ما روز قیامـت صـلوات

در شـام ولادتـش که شادنـد همـه

بفرست بر این روح کرامت صلوات صلوات

بقیه عکس ها و پیام ها در ادامه ی مطلب

 

خادم سایبری بازدید : 203 پنجشنبه 30 مرداد 1393 نظرات (0)

مهم‌ترين دليلي كه ائمه، مسلمانان را تشويق به زيارت كرده‌اند آثار زيارت است كه در اين باب وصيت:

حضرت رسول اكرم(ص) به ابوذر خواندني است: «اي ابوذر به تو وصيتي مي‌كنم، اين وصيت را نگه‌دار شايد خدا تو را به دليل رعايت اين وصيت بهره‌مند گرداند؛ به زيارت قبور برو تا آخرت را به ياد تو آورد. »

و يا در جايي ديگر مي‌فرمايند: وقتي به زيارت قبري مي‌روي سلام كن تا درس عبرت تو شود. افزون بر اين زيارت مايه‌ي مودت و دوستي است كه نسبت به مؤمنان اجري عظيم و ثوابي كثير دارد. از ديگر آثار زيارت مي‌توان ارزيابي و خودسازي را برشمرد. هدف غائي همه‌ي عبادات تزكيه‌ي نفس است و آماده كردن روح براي معرفت كردگار و اولياء‌اش كه البته با زيارت روح از گستره‌ي محبس تن بودن خويش رها و در عرصه‌ي ملكوت عروج مي‌گيرد.

اولياي الهي كه در دنيا مايه‌ي بركت و خير بودند و مردم با زيارت آنها و ملاقات حضوري در زمان حياتشان از دامنه‌ي بي‌كران فيوضاتشان بهره‌ها مي‌بردند، بعد از وفاتشان نيز نه تنها اين خيررساني قطع نمي‌شود بلكه به دليل اين كه به مرحله‌ي بالاتري از كمال مي‌رسند و قدرت و قوت مي‌يابند قلمروي اين فيوضات گسترده‌تر مي‌شود.

خادم سایبری بازدید : 111 پنجشنبه 30 مرداد 1393 نظرات (0)

این نرم افزار یک برنامه کامل مذهبی از زندگانی امام حسن مجتبی(ع) است. برنامه دارای قابلیت ها و بخش های مختلف است، از بخش های موجود می توان به مواردی چون: زندگی نامه، احادیث، داستان، امام حسن (ع) در آینه علم و ادب، پاسخ به شبهات و ... اشاره کرد.

حجم نرم افزار: ۱۷.۸ مگابایت

لینک دانلود

خادم سایبری بازدید : 194 چهارشنبه 22 مرداد 1393 نظرات (0)

چرا فلسطین مسأله اصلی دنیای اسلام است؟

مسأله فلسطین از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی همیشه از مسائل راهبردی نظام جمهوری اسلامی بوده است.

رهبر انقلاب مسأله اول امت اسلامی را مسأله فلسطین می‌دانند.

کد خبر: ۹۸۶
تاریخ انتشار: سه شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۶:۲۵

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بسيج اصناف ،مسأله فلسطین از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی همیشه از مسائل راهبردی نظام جمهوری اسلامی بوده است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مسأله اول امت اسلامی را مسأله فلسطین می‌دانند. در ادامه بخشی از دلایل اصلی بودن مسأله فلسطین از نگاه رهبر انقلاب اسلامی آورده شده است:

 مسأله غزه قضیه اول دنیای انسانیت است

امروز قضیه‌ى اول جهان اسلام قضیه‌ى غزه است؛ شاید بشود گفت قضیه‌ى اول دنیاى انسانیت، قضیه‌ى غزه است. سگ هارى و گرگ درنده‌اى به انسانهاى مظلوم حمله کرده است؛ چه کسى مظلوم‌تر از کودکان معصومى که در این حملات جان خود را مظلومانه از دست دادند؟ چه کسى مظلوم‌تر از مادرانى که فرزندان خودشان را در آغوش خودشان گرفتند و به چشم خود مرگ و پرپر زدن آنها را مشاهده کردند؟ رژیمِ غاصبِ صهیونیستِ کافر، دست به چنین جنایاتى زده است امروز در مقابل چشم بشریت و انسانیت؛ بشریت باید عکس‌العمل نشان بدهد. ۱۳۹۳/۰۵/۰۷

 

 

 ۸ دلیل برای اصلی بودن مسأله فلسطین در دنیای اسلام

فلسطین، مسئله‌ی اول در میان همه‌ی موضوعات مشترک کشورهای اسلامی است. مشخصات منحصر به فردی در این مسئله وجود دارد:  اول این که یک کشور مسلمان از ملت آن، غصب و به بیگانگانی که از کشورهای گوناگون گردآوری شده و جامعه‌ای جعلی و موزائیکی تشکیل داده‌اند، سپرده شده است.  دوم این که این حادثه‌ی بی‌سابقه در تاریخ، با کشتار و جنایت و ظلم و اهانت مستمر انجام گرفته است.  سوم آن که قبله‌ی اول مسلمانان و بسیاری از مراکز محترم دینی که در این کشور قرار دارد، به تخریب و توهین و زوال تهدید شده است.  چهارم آن که این دولت و جامعه‌ی جعلی در حساسترین نقطه‌ی جهان اسلام، از آغاز تاکنون، نقش یک پایگاه نظامی و امنیتی و سیاسی را برای دولتهای استکباری بازی کرده و محور غرب استعماری که به علل گوناگون، دشمن اتحاد و اعتلاء و پیشرفت کشورهای اسلامی است، از آن همواره چون خنجری در پهلوی امت اسلامی استفاده کرده است.  پنجم آن که صهیونیسم که خطر اخلاقی و سیاسی و اقتصادی بزرگی برای جامعه‌ی بشری است، این جای پا را وسیله‌ای و نقطه‌ی اتکائی برای گسترش نفوذ و سلطه‌ی خود در جهان قرار داده است.  نکات دیگری را هم میتوان بر اینها افزود: هزینه‌ی مالی و انسانیِ سنگینی که کشورهای اسلامی تاکنون پرداخته‌اند. اشتغال ذهنی دولتها و ملتهای مسلمان. رنج میلیونها آواره‌ی فلسطینی، که بسیاری از آنان پس از شش دهه هنوز در اردوگاه‌ها زندگی میکنند. انقطاع تاریخ یک کانون مهمِ تمدنی در جهان اسلام و الی غیر ذلک. ۱۳۹۰/۰۷/۰۹    اتفاق نظر همه مذاهب اسلامی و جریانات ملی بر ایستادگی مقابل رژیم صهیونیستی

از ۶۰ سال پیش تاکنون داغى‌‌ بزرگتر از غصب کشور فلسطین بر دل امت اسلامى نهاده نشده است. فاجعه‌‌ى فلسطین از روز اوّل تاکنون، ترکیبى از کشتار و ترور و ویرانگرى و غصب و تعرض به مقدسات اسلامى بوده است. وجوب ایستادگى و مبارزه در برابر این دشمن حربى و غاصب، مورد اتفاق همه‌‌ى مذاهب اسلامى و محلّ اجماع همه‌‌ى جریانات صادق و سالمِ ملّى بوده است. هر جریانى در کشورهاى اسلامى که این وظیفه‌‌ى دینى و ملى را به ملاحظه‌‌ى خواست تحکّم‌‌آمیز آمریکا یا به بهانه‌‌ى توجیه‌‌هاى غیرمنطقى، به دست فراموشى بسپارد، نباید انتظار داشته باشد که به چشم وفادارى به اسلام یا صداقت در ادعاى میهن‌‌دوستى به او نگریسته شود. این یک محک است. هر کس شعار آزادى قدس شریف و نجات ملت فلسطین و سرزمین فلسطین را نپذیرد یا به حاشیه ببرد و به جبهه‌‌ى مقاومت پشت کند، متهم است. امت اسلامى باید در همه جا و همه وقت، این معیار و شاخصِ نمایان و اساسى را در مدنظر داشته باشد. ۱۳۹۲/۰۲/۰۹

مقابله با اسرائیل جزو مصالح همه کشورهای آزاد است

نجات فلسطین و محو دولت غاصب صهیونیستی، مسأله‌ای است که با مصالح ملتهای این منطقه - از جمله با مصالح کشور عزیز ما ایران - سرو کار دارد. کسانی که از روز اوّلِ انقلاب، یکی از برنامه‌ها را مقابله و معارضه با نفوذ و اقتدار صهیونیستها قرار دادند، با محاسبه این کار را کردند. این برنامه، طبق مصالح کشور و مصالح عمومی جمهوری اسلامی و مردم ایران انتخاب شده است. در کشورهای دیگر نیز همین‌طور است. همه روشنفکران کشورهای اسلامی، همه سیاستمداران آزاداندیش، همه آنهایی که دستشان در حنای استکبارىِ امریکا رنگ نگرفته است، معتقدند که باید با اسرائیل مقابله کرد؛ یعنی این را جزو مصالح کشورشان میدانند.  برای آن دولت غاصبِ دروغىِ جعلی، مسأله فلسطین، یک مسأله داخلی نیست؛ یک مسأله‌ی اساسىِ بین‌المللی است. آنچه که اهمیت دارد، این است که نسل جدید فلسطینی حقیقت را دریافته است. کدام حقیقت را؟ این حقیقت را که اگر بخواهد بر این زبونی و خواری و تحقیر و فشاری که بر او تحمیل میشود، فائق آید، راهش مبارزه و مقابله است؛ راهش رفتن پشت میز مذاکره نیست، که مذاکره کننده‌گان هم چیزی گیرشان نیامد. ۱۳۷۹/۰۹/۲۵      امام خمینی دفاع از مردم مظلوم فلسطین را مسئله اصلی می‌دانست

امام هیچ وقت به خاطر ملاحظه‌ی زورگویان عالم، از دفاع از مظلومین عالم دست نکشید. امام در طول زمان از مسئله‌ی فلسطین به عنوان یک مسئله‌ی اصلی یاد کرد. امام صریحا در وصیتنامه و بیانات خود به ندای یا للمسلمین ملتهای مظلوم اهمیت میدهد؛ دفاع صریح از حقوق مظلومین، دفاع صریح از حقوق ملت فلسطین و هر ملت مظلوم دیگر. این روش امام است؛ این خط امام است؛ این شیوه‌ی امام و این توصیه و وصیت امام است. خوشبختانه این روش را ملت ایران و مسئولین کشور دنبال کردند و سی سال است که در هر میدانی که شما ملت ایران با استکبار آمریکا مواجه شدید، شما پیروز شدید و دشمن شما مغلوب و دچار باخت شد. ۱۳۸۷/۰۳/۱۴

 

منبع خبر: بسیج پرس
خادم سایبری بازدید : 150 جمعه 17 مرداد 1393 نظرات (0)

برای دیدن توضیحات چگونگی عمل روی ان کلیک کنید

فروع دین

از نظر مذهب شيعه فروع دين ۱۰ موردهستند که عبارتند از:

از نظر مذهب شيعه اصول دین 5 موردهستند که عبارتند از:

توحید

نبوت

معاد یا قیامت
عدل

امامت

 

 

 

خادم سایبری بازدید : 141 دوشنبه 30 تیر 1393 نظرات (0)


جام نیوز : پس از جریان جنگ صفّین و تحمیل ابوموسى اشعرى براى حکمیّت؛ و بعد از به وقوع پیوستن جنگ نهروان با خوارج، سه نفر از بزرگان خوارج که حضرت على(ع) را تکفیر کرده بودند تصمیم گرفتند تا به عنوان خونخواهى، سه نفر از والیان و سران حکومتى را ترور نمایند.

یکى عبدالرحمن بن ملجم مرادى بود که ترور امیرالمؤمنین، امام على(علیه‎السلام) را در کوفه؛ و دیگرى بَرک بن عبدالله که او ترور معاویه را در شام؛ و سومین نفر عمر بن بکر، که ترور عمرو بن عاص را در مدینه به عهده گرفت.

و بعد از آن که هر سه منافق، هم قسم شدند که یا کشته شوند یا هدف شوم خود را به اجراء درآورند، هر کدام به سوى هدف مورد نظر خود رهسپار شدند.

و عبدالرّحمن پس از آن وارد کوفه شد، روزى در یکى از کوچه‎هاى کوفه، زنى را به نام قُطّام که پدرش در جنگ نهروان کشته شده بود ملاقات کرد.

و چون قطّام، زنى بسیار زیباروى و خوش اندام بود؛ و عبدالرّحمن نیز از قبل مذاکراتى با او براى خواستگارى کرده بود، پس شیفته جمال او گردید و نسبت به آن اظهار عشق و علاقه نمود؛ و سپس پیشنهاد ازدواج به قطّام داد.

قطّام در پاسخ گفت: در صورتى با پیشنهاد تو موافقت مى‎کنم که سه هزار درهم و یک غلام مهریه‎ام قرار دهى، مشروط بر آن که علىّ ابن ابى طالب را نیز به قتل برسانى.

عبدالرّحمن براى امتحان قطّام گفت: دو شرط اوّل را مى‎پذیرم؛ لیکن مرا از قتل علىّ معاف دار.

قطّام گفت: خیر، چون شرط سوّم از همه مهمتر است؛ و اگر مى‎خواهى به کام و عشق خود برسى، بایستى حتما انجام پذیرد.

عبدالرّحمن وقتى چنین شنید، گفت: من به کوفه نیامده‎ام، مگر به همین منظور.

پس از آن، قطّام هر ساعت خود را به شکلى آرایش و زینت مى‎کرد و در مقابل عبدالرّحمن به طنّازى و عشوه‎گرى مى‎پرداخت تا آن که او را بیش از پیش دلباخته خود نماید.

و چون آتش عشق و شهوت عبدالرّحمن شعله‎ور گشته و فزونى یافت؛ و نیز زمان موعود با هم‎پیمانانش فرا رسید، آن ملعون شمشیرى مسموم همراه خود برداشت؛ و سحرگاه به مسجد کوفه وارد گشت.

هنگامى که نماز صبح به امامت حضرت على(علیه‎السلام) شروع شد، عبدالرحمن پشت سر امام ایستاد؛ و هنگامى که سر از سجده برمى‎داشت ناگهان عبدالرّحمن فریادى کشید و با شمشیر بر فرق مقدّس آن امام مظلوم فرود آورد و گریخت.

در همین لحظه امام اظهار داشت: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ»؛ قسم به پروردگار کعبه، رستگار و سعادتمند شدم.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

بعد از آن، حضرت را با فرق شکافته و بدن خونین به منزل آوردند؛ و پزشکان بسیارى جهت معالجه آن حضرت آمدند، یکى از آنان پزشکى بود به نام اثیر بن عمرو سکونى، که بر بالین حضرت وارد شد؛ و شروع به مداوا گردید.

اطرافیان و اعضاء خانواده حضرت، اطراف بستر آن بزرگوار حلقه زده بودند و با حالتى نگران چشم به پزشک دوخته که چه مى‎گوید؛ و نتیجه چه خواهد شد.

پس از آن که پزشک نگاهى به جراحت آن حضرت کرد، گفت: گوسفندى را ذبح نمایید و سفیدى جگر ریه آن را تا سرد نشده، سریع بیاورید.

وقتى آن را آوردند، پزشک رگ میان سفیدى را بیرون آورد و میان شکاف سر آن حضرت قرار داد؛ و لحظه‎اى درنگ نمود، در حالتى که تمامى افراد در انتظار نتیجه، لحظه شمارى مى‎کردند.

سپس شکاف سر را باز کرد و رگ را خارج نمود؛ با نگاهى به آن، خطاب به حضرت کرد و عرضه داشت: اى امیرالمؤمنین! اگر وصیّتى دارى بفرما، چون متاسفانه زخم شمشیر و زهر آن به مغز سر اصابت و سرایت کرده؛ و راهى براى معالجه آن نیست.

لذا حضرت به فرزندش امام حسن مجتبى(علیه‎السلام) فرمود: پسرم! اگر من خوب شدم، خودم آنچه را که صلاح بدانم با عبدالرّحمن انجام مى‎دهم.

و چنانچه خوب نشدم و از دنیا رفتم، سعى کنید به او سخت نگیرید و در قصاص تجاوز نکنید، چون او یک ضربت شمشیر زده است شما هم حق ندارید بیش از یک ضربت به او بزنید.


ایام ضربت خوردن و شهادت حضرت امیرالمؤمنین، علی (ع) تسلیت باد

خادم سایبری بازدید : 99 دوشنبه 30 تیر 1393 نظرات (0)

هزار مرتبه بدتر ز دشمن است آن دوست
كه ترك دوست به هنگام بينوايي كرد
(1)


شیطان گولش زد
مرد با ایمانمی گفت: من به اخبار ایران اعتمادن دارم رفتم ماهواره خریدم و کسی گفت:رحم الله من یقرءالفاتحه معالصلوات (اوشکارشد)قرآنزیباگفتهکهسیاستوعملیاتروانیشیطان زیبا جلوه دادن گناه و گامبهگاماست .
(2)
أَفَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِه ِفَرَآهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّه َيُضِلُّ مَن يَشَاءُ و َيَهْدِي مَن يَشَاءُ فَلَاتَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَايَصْنَعُونَ


آيا آن كس كه زشتى كردارش براى اوآراسته شده و آن را زيبا می ‏بيند[مانند مؤمن نيكوكار است] خداست كه هركه را بخواهد بی‏راه می ‏گذارد و هر كه را بخواهد هدايت می ‏كند پس مبادا به سبب حسرتها[ى گوناگون] بر آنان جانت[ازكف] برود قطعا خدا به آن چه می ‏كنند داناست


گربه غریزه وماهواره
به جواني گفتم: کاری به شما ندارم که میگی ماهواره را روی شبکه‌های ایرانی تنظیم کرده ام اما یک سئوال کلی می‌پرسم وقتی که کسی خونه نیست افرادی که ماهواره دارند هوس نمی کنند بشقاب را یه نیمه چرخی بدهند تا.... گفت: اگر انسان نجیب باشه نه. خندیدم گفتم اگر..... ولی این مثل اینه که موشی را جلو گربه ای گرسنه رها کنی و بعد بگوییم موش رو می گیره؟ بگویید اگر گربه نجیب باشه نه؟بابا غریزه اکثرقریب به اتفاق انسان ها،گربه موش گیره. موش در دسترس باش خب میگردش دیگه. درسته؟ خندید و گفت: خب خیلی‌ها اینجا کم میارن.


شعار این هشدار
قل اعوذ بالرب الناس
بگو پناه می‌برم به پروردگار مردم

 

 

--------------------------------------------

(1)بینوایی دو نوع است بینوایی مادی و معنوی.
(2) فاطر /8

 

تعداد صفحات : 8

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لوگوی همایتی ما
    همکاران مجازی ما

    محل لوگوی شما

    محل لوگوی شما

    محل لوگوی شما

    http://up.gebhemajazi.ir/up/mohammadaraghi/Pictures/Picture1293983.png.png


    محل لوگوی شما

     محل لوگوی شما


     محل لوگوی شما

      محل لوگوی شما

     محل لوگوی شما

    محل لوگوی شما 

    محل لوگوی شما 

    محل لوگوی شما

     محل لوگوی شما


     محل لوگوی شما 

    محل لوگوی شما

    محل لوگوی شما

     محل لوگوی شما

     محل لوگوی شما


    محل لوگوی شما

    محل لوگوی شما

    محل لوگوی شما

     محل لوگوی شما

    محل لوگوی شما

     محل لوگوی شما

    محل لوگوی شما     

    .::مراجع تقلید::.

    http://dl.moharammusic.ir/data/image/Cover/Marja/imam.png

    http://dl.moharammusic.ir/data/image/Cover/Marja/rahbari.png

    http://dl.moharammusic.ir/data/image/Cover/Marja/bahjat.png

    http://dl.moharammusic.ir/data/image/Cover/Marja/fazel.png

    http://dl.moharammusic.ir/data/image/Cover/Marja/alavi.png

    http://dl.moharammusic.ir/data/image/Cover/Marja/makarem.png

    http://dl.moharammusic.ir/data/image/Cover/Marja/safi.png

    http://dl.moharammusic.ir/data/image/Cover/Marja/sistani.png

    http://dl.moharammusic.ir/data/image/Cover/Marja/tabrizi.png

    http://dl.moharammusic.ir/data/image/Cover/Marja/vahid.png

    http://dl.moharammusic.ir/data/image/Cover/Marja/noori.png

    آمار سایت
  • کل مطالب : 84
  • کل نظرات : 14
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 20
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 33
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 85
  • بازدید ماه : 36
  • بازدید سال : 8,220
  • بازدید کلی : 156,043
  • کدهای اختصاصی
    ساعت فلش مذهبی آیه قرآن مهدویت امام زمان (عج)
    پیج رنک گوگل حدیث موضوعی پخش زنده حرم حدیث موضوعی
    روزشمار غدیر وصیت شهدا انقلاب اسلامی
    زیارت عاشورا
    دعای فرج
    نرم افزار اندروید (apk) پایگاه مقاومت بسیج شهید جعفری
    http://8pic.ir/images/aami0oxz5ge6acs9b1zp.png

    برای دانلود بر روی عکس کلیک کنید...


    کلیپ منتخب
    نامه ی محبت آمیز مقام معظم رهبری
    letter4u